معنی جلد جانوران

حل جدول

جلد جانوران

پوست


جلد

چست و چابک و تند.

روکش

چابک

واحد شمارش کتاب، روکش، چست و چالاک

واحد شمارش کتاب

فارسی به عربی

جلد

بسرعه، تغلیف، جلد، حافظه، حجم، ستره، صدفه، غطاء، مجلد

فرهنگ معین

جلد

پوست، چیزی که کتاب، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب، جلد دفتر، توی ~ کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن. [خوانش: (جِ) [ع.]]

(جَ) [ع.] (ص.) چابک.

عربی به فارسی

جلد

شلا ق زنی , تشکیل تاژک , پوست , پوست خام گاو وگوسفند وغیره , چرم , پنهان کردن , پوشیدن , مخفی نگاه داشتن , پنهان شدن , نهفتن , پوست کندن , سخت شلا ق زدن , بند چرمی , قیش , قیش چرمی , چرمی کردن , چرم گذاشتن به , شلا ق زدن , جلد , با پوست پوشاندن , لخت کردن

فرهنگ عمید

جلد

لایۀ محکمی که روی کتاب، دفتر، مجله، و امثال آن بکشند یا بچسبانند: جلدِ کتاب، جلدِ دفتر،
واحد شمارش کتاب، دفتر، کتابچه، و امثال آن، نسخه،
پوشش،
[جمع: جلود] (زیست‌شناسی) پوست،
پوست یک‌پارچۀ بدن حیوان، مانند مَشک و خیک،

[جمع: اجلاد] چابک، چالاک،
ویژگی کبوتری که به مکانی تعلق پیدا کرده و در هر حالت به آن مکان بازمی‌گردد،

تازیانه زدن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جلد

پوشینه، پوست، پوشش

فرهنگ فارسی هوشیار

جلد

نیرومند، چابک پوست بدن انسان و حیوان پوست بدن انسان و حیوان

معادل ابجد

جلد جانوران

348

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری